ضرب المثل فارسی
ضربالمثل یا زبانزد گونهای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آنها نهفته است. بسیاری از این داستانها از یاد رفتهاند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ بااینحال، در سخن بهکار میرود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضربالمثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن)است.
ذات نايافته از هستي بخش --- كي تواند كه شود هستي بخش ؟! (( جامي )) |
ذره ذره كاندرين ارض و سماست --- جنس خود را همچو كاه و كهرباست . ((مولوي )) |
ذره ذره جمع گردد وانگهي دريا شود . |
عاشقان را همه گر آب برد --- خوبرويان همه را خواب برد . (( ايرج ميرزا )) |
عاشق بي پول بايد شبدر بچينه ! |
عاشقم پول ندارم كوزه بده آب بيارم ! |
عاشقي پيداست از زاري دل --- نيست بيماري چو بيماري دل . (( مولوي )) |
عاشقي شيوه رندان بلا كش باشد ! (( حافظ )) |
عاشقي كار سري نيست كه بر بالين است ! (( سعدي )) |
عاقبت جوينده بابنده بود ! (( مولوي)) |
عاقبت گرگ زاده گرگ شود --- گر چه باآدمي بزرگ شود . (( سعدي )) |
عاقل بكنار آب تا پل ميجست --- ديوانه پا برهنه از آب گذشت ! |
عاقل گوشت ميخوره، بي عقل بادمجان ! |
عالم بي عمل، زنبور بي عسله ! |
عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشكل ! |
عالم ناپرهيزكار، كوريست مشعله دار ! |
عبادت بجز خدمت خلق نيست --- به تسبيح و سجاده و دلق نيست ! (( سعدي )) |
عجب كشگي سابيديم كه همش دوغ پتي بود ! |
عجله، كار شيطونه ! |
عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد ! |
عذر بدر از گناه ! |
عروس بي جهاز، روزه بي نماز، دعاي بي نياز، قرمه بي پياز ! |
عروس تعريفي عاقبت شلخته در آمد ! |
عروس كه بما رسيد شب كوتاه شد ! |
عروس مردني را گردن مادر شوهر نگذاريد ! |
عروس مياد وسمه بكشه نه وصله بكنه ! |
عروس نميتونست برقصه ميگفت : زمين كجه ! |
عروس را كه مادرش تعريف كنه براي آقا دائيش خوبه ! |
عروس كه مادر شوهر نداره اهل محل مادر شوهرشند ! |
عزيز كرده خدا را نميشه ذليل كرد ! |
عزيز پدر و مادر ! |
عسس بيا منو بگير ! |
عسل در باغ هست و غوره هم هست ! |
عسل نيستي كه انگشتت بزنند ! |
عشق پيري گر بجنبد سر به رسوائي زند ! |
عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته اند ! |
عقلش پاره سنگ بر ميداره ! |
عقل كه نيست جون در عذابه ! |
عقل مردم به چشمشونه ! |
عقل و گهش قاطي شده ! |
علاج واقعه پيش از وقوع بايد كرد . (( ... دريغ سود ندارد چو رفت كار از دست )) (( سعدي )) |
علاج بكن كز دلم خون نيايد . (( سرشك از رخم پاك كردن چه حاصل ... )) (( مير والهي)) |
علف بدهان بزي بايد شيرين بياد ! |
عيدت را اينجا كردي نوروزت را برو جاي ديگه ! |
واي بباغي كه كليدش از چوب مو باشه ! |
واي به خوني كه يكشب از ميونش بگذره ! |
واي به كاري كه نسازد خدا ! |
واي به مرگي كه مرده شو هم عزا بگيره ! |
واي به وقتي كه بگندد نمك ! |
واي به وقتي كه چاروادار راهدار بشه ! |
واي بوقتي كه قاچاقچي گمركچي بشه ! |
وعده سر خرمن دادن ! |
وقت خوردن، خاله، خواهر زاده را نميشناسه ! |
وقت مواجب سرهنگه، وقت كار كردن سربازه ! |
وقتي كه جيك جيك مستونت بود ياد زمستونت نبود ؟! |
وقتي مادر نباشه با زن بابا بايد ساخت ! |
دادن بديوانگي گرفتن بعاقلي ! |
دارندگيست و برازندگي ! |
داري طرب كن، نداري طلب كن ! |
داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حسابه ! |
دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد ! |
دانا گوشت ميخورد نادان چغندر ! |
دانه فلفل سياه و خال مهرويان سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا ! |
دايه از مادر مهربانتر را بايد پستن بريد ! |
دختر، تخم تر تيزك است ! |
دختر تنبل، مادر كدبانو را دوست داره ! |
دخترميخوهي ماماش را بين --- كرباس ميخواهي پهناش را ببين ! |
دختر همسايه هر چه چل تر براي ما بهتر ! |
دختري كه مادرش تعريف بكنه براي آقا دائيش خوبه ! |
درازي شاه خانم به پهناي ماه خانم در ! |
در بيابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام ! |
در بيابان لنگه كفش، نعمت خداست ! |
در پس هر گريه آخر خنده ايست ! |
در جنگ، حلوا تقسيم نميكنند ! |
در جواني مستي، در پيري سستي، پس كي خدا پرستي ؟! |
در جهان هر كس كه داره نان مفت، ميتواند حرفهاي خوب گفت ! |
در جهنم عقربي هست كه از دستش به مار غاشيه پناه ميبرند ! |
در جيبش را تار عنكبوت گرفته است ! |
در چهل سالگي طنبور ميآموزد در گور استاد خواهد شد ! |
در حوضي كه ماهي نيست ، قورباغه سپهسالاره ! |
در خانه ات را ببند همسايه تو دزد نكن ! |
در خانه اگر كس است يكحرف بس است ! |
در خانه بيعاره ها نقاره ميزنند ! |
در خانه مور، شبنمي طوفانست ! |
در خانه هر چه، مهمان هر كه ! |
درخت اگر متحرك شدي ز جاي بجاي --- نه جور اره كشيدي نه جفاي تبر ! |
درخت پر بار، سنگ ميخوره ! |
درخت پر بار، سنگ ميخوره ! |
درخت كاهلي بارش گرسنگي است ! |
درخت كج جز بآتش راست نميشه ! |
درخت گردكان باين بلندي --- درخت خربزه الله اكبر ! |
درخت هر چه بارش بيشتر بشه، سرش پائين تر مياد ! |
درد دل خودم كم بود، اينهم قرقر همسايه ! |
درد، كوه كوه مياد، مومو ميره ! |
در دروازه را ميشه بست، اما در دهن مردم و نميشه بست ! |
در دنيا هميشه بيك پاشنه نميچرخه ! |
در دنيا يه خوبي ميمونه يه بدي ! |
در ديزي وازه، حياي گربه كجا رفته ! |
در زمستان، الو، به از پلوه ! |
در زمستان يه جل بهتر از يه دسته گله ! |
درزي در كوزه افتاد ! |
در زير اين گنبد آبنوسي، يكجا عزاست يكجا عروسي ! |
درس اديب اگر بود زمزمه محبتي --- جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را . (( نظيري نيشابوري )) |
در شهر كورها يه چشمي پادشاست ! |
در شهر ني سواران بايد سوار ني شد ! |
در عفو لذتيست كه در انتقام نيست ! |
در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست ! (( حافظ شيرازي )) |
در كف شير نر خونخواره اي --- غير از تسليم و رضا كو چاره اي ؟ |
در مجلس خود راه مده همچو مني را --- كافسرده دل افسرده كند انجمني را ! |
درم داران عالم را كرم نيست --- كريمان را بدست اندر درم نيست ! |
در مسجده، نه كند نيست نه سوزوندني ! |
در نمك ريختن توي ديگ بايد به مرد پشت كرد ! |
درويش از ده رانده، ادعاي كدخدائي كند ! |
درويش موميائي، هي ميگي و نميائي ! |
درويش را گفتند : در دكانتو ببند دهنشو هم گذاشت ! |
در، هميشه بيك پاشنه نميگرده ! |
درهفت آسمان يك ستاره نداره ! |
دزد،آب گرون ميخوره ! |
دزد بازار آشفته ميخواهد! |
دزد باش و مرد باش ! |
دزد به يك راه ميرود، صاحب مال به هزار راه ! |
دزد حاضر و بز حاضر ! |
دزد ناشي به كاهدون ميزنه ! |
دزدي آنهم شلغم ؟ ! |
دزدي كه نسيم را بدزدد دزد است ! |
دست بالاي دست بسيار است . (( در جهان پيل مست بسيار است ... )) |
دست به دنبك هر كي بزني صدا ميده ! |
دست بريده قدر دست بريده را ميدونه ! |
دست بشكند در آستين، سر بشكند دركلاه ! |
دست بيچاره چون بجان نرسد --- چاره جز پيرهن دريدن نيست ! |
دست بي هنر كفچه گدئيست ! |
دست پشت سر نداره ! |
دست پيش را گرفته كه پس نيفته ! |
دستت چربه، بمال سرت ! |
دستت چو نميرسد به خانم --- درياب كنيز مطبخي را ! |
دستت چو نميرسد به كوكو، خشكه پلو را فرو كو ! |
دست تنگي بدتر از دلتنگي است ! |
دست خالي براي تو سر زدن خوبه ! |
دست در كاسه و مشت در پيشاني ! |
دست، دست را ميشناسه ! |
دست دكاندار تلخ است ! |
دست راست را از چپ نميشناسه ! |
دستش به خر نميرسه پالان خر را بر ميدارد ! |
دستش به دم گاو بند شده ! |
دستش به عرب و عجم بند شده است ! |
دستش بدهنش ميرسه ! |
دستش در كيسه خليفه است ! |
دستش را به كمرش گرفته كه از بيگي نيفته ! |
دستش شيره ايست يا دستش چسبناك است ! |
دستش را توي حنا گذاشت ! |
دست شكسته بكار ميره، دل شكسته بكار نميره ! |
دست شكسته وبال گردنه ! |
دستش نمك نداره ! |
دست كار دل و نميكنه و دل كار دست و نميكنه ! |
دستش كجه ! |
دست كه به چوب بردي گربه دزده حساب كار خودشو ميكنه ! |
دست كه بسيار شد بركت كم مي شود ! |
دست ما كوتاه و خرما بر نخيل . (( پاي ما لنگ است و منزل بس دراز )) (( حافظ شيرازي )) |
دست ننت درد نكنه ! |
دست و روت را بشور منم بخور ! |
دست و رويش را با آب مرده شور خانه شسته است ! |
دستي را كه حاكم ببره خون نداره يا ديه نداره ! |
دستي را كه نميتوان بريد بايد بوسيد ! |
دستي را كه از من بريد، خواه سگ بخورد خواه گربه ! |
دشمنان در زندن با هم دوست شوند ! |
دشمن دانا بلندت ميكند --- بر زمينت ميزند نادان دوست ! |
دشمن دانا كه غم جان بود --- بهتر از دوست كه نادان بود . (( نظامي )) |
دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد . (( داني كه چه گفت زال با رستم گرد )) (( سعدي )) |
دعا خانه صاحبش را ميشناسد ! |
دعا كن (( الف )) بميره يا دعا كن بابات بميره ! |
دعوا سر لحاف ملا نصرالدين بود ! |
دلاكها كه بيكار ميشوند سر هم را ميتراشند ! |
دل بيغم دراين عالم نباشد --- اگر باشد بني آدم نباشد . |
دل سفره نيست كه آدم پيش هر كس باز كنه ! |
دلش درو طاقچه نداره ! |
دلم خوشه زن بگم اگر چه كمتر از سگم ! |
دلو هميشه از چاه درست در نمياد ! |
دماغش را بگيري جانش در مياد ! |
دم خروس از جيبش پيداست ! |
دمش را توي خمره زده است ! |
دندن اسب پيشكشي را نميشمارند ! |
دنده را شتر شكست، تاوانش را خر داد ! |
دنيا پس از مرگ ما، چه دريا چه سراب ! |
دنيا دمش درازه ! |
دنيا جاي آزمايش است، نه جاي آسايش ! |
دنيا، دار مكافاته ! |
دنيا را آب ببره او راخواب ميبره ! |
دنيا را هر طور بگيري ميگذره ! |
دنيايش مثل آخرت يزيده ! |
دنيا محل گذره ! |
دو تا در را پهلوي هم ميگذارند براي اينست كه به درد هم برسند ! |
دو خروس بچه از يك مرغ پيدا ميشوند، يكي تركي ميخونه يكي فارسي ! |
دود از كنده بلند ميشه ! |
دود، روزنه خودشو پيدا ميكنه ! |
دو دستماله ميرقصه ! |
دور اول و بد مستي ؟ |
دور دور ميرزا جلاله ، يك زن به دو شوهر حلاله ! |
دوري و دوستي ! |
دوست آنست كه بگرياند. دشمن آنست كه بخنداند ! |
دوست همه كس، دوست هيچكس نيست ! |
دوستي بدوستي در، جو بيار زرد آلو ببر ! |
دوستي دوستي از سرت ميكنند پوستي ؟! |
دوصد گفته چو نيم كردار نيست ! |
دو صد من استخوان بايد كه صدمن بار بردارد ! |
دوغ در خانه ترش است ! |
دوغ و دوشاب در نظرش يكيست ! |
دو قرت و نيمش باقيه ! |
دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو --- دوتاي جامه اگر كهنه است و گر از نو . |
هزار مرتبه بهتر بنزد ابن يمين --- زفرمملكت كيقباد و كيخسرو . |
ده انگشت را خدا برابر نيافريده ! |
ده، براي كدخدا خوبه و برادرش ! |
ده درويش در گليمي بخسبند و دو پادشاه در اقليمي نگنجند . |
دهنش آستر داره ! |
دهنش چاك و بست نداره ! |
دهن مردم را نميشود بست ! |
دهنه جيبش را تار عنكبوت گرفته ! |
ديده مي بينه، دل ميخواد ! |
دير آمده زود ميخواد بره ! |
دير زائيده زود ميخواد بزرگ كنه ! |
ديشب همه شب كمچه زدي كو حلوا ؟! |
ديگ به ديگ ميگه روت سياه ، سه پايه ميگه صل علي ! |
ديگران كاشتند ما خورديم، ما ميكاريم ديگران بخورند ! |
ديگ ملا نصرالدين است ! |
ديوار حاشا بلنده ! |
ديوار موش داره ، موش هم گوش داره ! |
ديوانه چو ديوانه به بيند خوشش آيد ! |
ظالم پاي ديوار خودشو ميكنه ! |
ظالم دست كوتاه ! |
ظالم هميشه خانه خرابه ! |
ظاهرش چون گور كافر پر حلل --- باطنش قهر خدا عزوجل ! |
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود --- مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد ! |
ناخوانده بخانه خدا نتوان رفت ! |
ناز عروس به جهازه ! |
نازكش داري ناز كن، نداري پاهاتو دراز كن ! |
نبرد رگي تا نخواهد خداي ! (( اگر تيغ عالم جنبد ز جاي ... )) |
نخود توي شله زرد ! |
نخودچي توي جيبم ميكني اونوقت سرم را ميشكني ؟ |
نخودچي شو دزديده ! |
نخود همه آش ! |
نديد بديد وقتي بديد به خود بريد ! |
نذر ميكنم واسه سرم خودم ميخورم و پسرم ! |
نردبون، پله به پله ! |
نردبون دزدها ! |
نزديك شتر نخواب تا خواب آشفته نبيني ! |
نزن در كسي را تا نزنند درت را ! |
نسيه نسيه آخر بدعوا نسيه ! |
نشاشيدي شب درازه ! |
نشسته پاكه ! |
نفسش از جاي گرم در مياد ! |
نكرده كار نبرند بكار ! بیلش می شکنه می مونه تو کار! |
نگاه بدست ننه كن مثل ننه غربيله كن ! |
نوشدارو بعد از مرگ سهراب ! |
نوكر باب، شيش ماه چاقه شيش ماه لاغر ! |
نوكر بي جيره و مواجب تاج سر آقاست ! |
نوكه اومد به ببازار كهنه مي شه دلازار ! |
نون اينجا آب اينجا - كجا بروم به از اينجا ؟ |
نون بدو، آب بدو، تو بدنبالش بدو ! |
نون بده، فرمون بده ! |
نون بهمه كس بده، اما نان همه كس مخور ! |
نونت را با آب بخور منت آبدوغ نكش ! |
نون خونه رئيسه، سگش هم همراهشه ! |
نون خودتو ميخوري حرف مردم و چرا ميزني ؟! |
نون خود تو ميخوري حليم حاج عباسو هم ميزني ؟! |
نون را به اشتهاي مردم نميشه خورد ! |
نون را بايد جويد توي دهنش گذاشت ! |
نونش توي روغنه ! |
نونش را پشت شيشه ميماله ! |
نون گدائي رو گاو خورد ديگه بكار نرفت ! |
نون نامردي توي شكم مرد نميمونه ! |
نون نداره بخوره پياز ميخوره اشتهاش واشه ! |
نون نكش آب لوله كش ! |
نه آب و نه آباداني نه گلبانگ مسلماني ! |
نه آفتاب از اين گرم تر ميشود و نه غلام از اين سياه تر ! |
نه از من جو، نه از تو دو، بخور كاهي برو راهي ! |
نه باون خميري نه باين فطيري ! |
نه به اون شوري شوري نه باين بي نمكي ! |
نه بباره نه به داره، اسمش خاله موندگاره ! |
نه بر مرده بر زنده بايد گريست ! (( گر اين تير از تركش رستمي است ... )) [[ فردوسي ]] |
نه پسر دنيائيم نه دختر آخرت ! |
نه پشت دارم نه مشت ! |
نه پير را براي خر خريدن بفرست نه جوان را براي زن گرفتن ! |
نه خاني اومده نه خاني رفته ! |
نه چك زدم نه چونه، عروس اومد به خونه ! |
نه خود خوري نه كس دهي گنده كني به سگ دهي ! |
نه در غربت دلم شاد و نه روئي در وطن دارم ! --- الهي بخت برگردد از طالع كه من دارم . |
نه در غربت دلم شاد و نه روئي در وطن دارم ! --- الهي بخت برگردد از طالع كه من دارم . |
نه دزد باش نه دزد زده ! |
نه راه پس دارم نه راه پيش ! |
نه سر پيازم نه ته پياز ! |
نه سر كرباسم نه ته كرباس ! |
نه سرم را بشكن نه گردو توي دومنم كن ! |
نه سيخ بسوره نه كباب ! (( كاري بكن بهر ثواب ... )) |
نه عروس دنيا نه داماد آخرت ! |
نه شير شتر نه ديدار عرب ! |
نه قم خوبه نه كاشون لعنت به هر دوتاشون ! |
نه مال دارم ديوان ببره نه ايمان دارم شيطان ببره ! |
نه نماز شبگير كن نه آب توي شير كن ! |
نه هر كه سر نتراشد قلندري داند ! |
ني به نوك دماغش نميرسه ! |
نيش عقرب نه از ره كين است --- اقتضاي طبيعتش اين است ! |
نيكي و پرسش ؟! |
خار را در چشم ديگران مي بينه و تير را در چشم خودش نمي بينه ! |
خاشاك به گاله ارزونه، شنبه به جهود ! |
خاك خور و نان بخيلان مخور ! (( ... خار نه اي زخم ذليلان مخور )) |
خاك كوچه براي باد سودا خوبه ! |
خال مهرويان سياه و دانه فلفل سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا ؟! |
خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده ! |
خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز ! |
خاله سوسكه به بچه اش ميگه : قربون دست و پاي بلوريت ! |
خانه اي را كه دو كدبانوست، خاك تا زانوست ! |
خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالي باشه ! |
خانه خرس و باديه مس ؟ |
خانه داماد عروسيست، خانه عروس هيچ خبري نيست ! |
خانه دوستان بروب و در دشمنان را مكوب ! |
خانه قاضي گردو بسياره شماره هم داره ! |
خانه كليمي نرفتم وقتي هم رفتم شنبه رفتم ! |
خانه نشيني بي بي از بي چادريست ! |
خانه همسايه آش ميپزند بمن چه ؟! |
خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسي ! |
خدا برف را به اندازه بام ميده ! |
خدا جامه ميدهد كو اندام ؟ نان ميدهد كو دندان ؟ |
خدا خر را شناخت، شاخش نداد ! |
خدا داده بما مالي، يك خر مانده سه تا نالي ! |
خدا دير گيره، اما سخت گيره ! |
خدا را بنده نيست ! |
خدا روزي رسان است، امااِهني هم مي خواد ! |
خدا سرما را بقدر بالا پوش ميده ! |
خدا شاه ديواري خراب كنه كه اين چاله ها پر بشه ! |
خدا گر ببندد ز حكمت دري --- ز رحمت گشايد در ديگري ! |
خدا ميان دانه گندم خط گذاشته ! |
خدا ميخواهد بار را بمنزل برساند من نه، يك خر ديگه ! |
خدا نجار نيست اما در و تخته رو خوب بهم ميندازه ! |
خدا وقتي بخواد بده، نميپرسه تو كي هستي ؟ |
خدا وقتي ها ميده، ور ور جماران هم ، ها ميده ! |
خدا همه چيز را به يك بنده نمي ده ! |
خدا همونقدر كه بنده بد داره، بنده خوب هم داره ! |
خدايا آنكه را عقل دادي چه ندادي و آنكه را عقل ندادي چه دادي ؟ ((خواجه عبدالله انصاري )) |
خدا يه عقل زياد بتو بده يه پول زياد بمن ! |
خر، آخور خود را گم نميكنه ! |
خراب بشه باغي كه كليدش چوب مو باشه ! |
خر، ار جل ز اطلس بپوشد خر است ! |
خر است و يك كيله جو ! |
خر از لگد خر ناراحت نميشه ! |
خر باربر، به كه شير مردم در ! |
خر به بوسه و پيغام آب نمي خوره ! |
خربزه شيرين مال شغاله ! |
خربزه كه خوردي بايد پاي لرزش هم بشيني ! |
خربزه ميخواهي يا هندوانه : هر دو دانه ! |
خربيارو باقلا بار كن ! |
خر، پايش يك بار به چاله ميره ! |
خرج كه از كيسه مهمان بود --- حاتم طايي شدن آسان بود ! |
خر چه داند قيمت نقل و نبات ؟ |
خر خالي يرقه ميره ! |
خر، خسته - صاحب خر، ناراضي ! |
خر خفته جو نمي خوره ! |
خر ديزه است، به مرگ خودش راضي است تا ضرر بصاحبش بزنه ! |
خر را با آخورميخوره، مرده را با گور ! |
خر را جايي مي بندند كه صاحب خر راضي باشه ! |
خر را كه به عروسي ميبرند، براي خوشي نيست براي آبكشي است ! |
خر را گم كرده پي نعلش ميگرده ! |
خر، رو به طويله تند ميره ! |
خرس، تخم ميكنه يا بچه ؟ از اين دم بريده هر چي بگي برمياد ! |
خرس در كوه، بو علي سيناست ! |
خرس شكار نكرده رو پوستشو نفروش ! |
خر سواري را حساب نميكنه ! |
خر، سي شاهي ، پالون دو زار ! |
خر كريم را نعل كردن ! |
خر كه جو ديد، كاه نميخوره ! |
خر، كه علف ديد گردن دراز ميكنه ! |
خر گچ كش روز جمعه از كوه سنگ مياره ! |
خر لخت راپالانشو بر نميدارند! |
خر ما از كرگي دم نداشت ! |
خر ناخنكي صاحب سليقه ميشود ! |
خروار نمكه، مثقال هم نمكه ! |
خر وامانده معطل چشه ! |
خروسي را كه شغال صبح ميبره بگذار سر شب ببره ! |
خر، همان خره پالانش عوض شده ! |
خريت ارث نيست بهره خداداده س ! |
خري كه از خري وابمونه بايد يال و دمشو بريد ! |
خوشبخت آنكه خورد و كِشت، بدبخت آنكه مرد و هِشت ! |
خواب پاسبان، چراغ دزده ! |
خنده كردن دل خوش ميخواد و گريه كردن سر وچشم ! |
خواهر شوهر، عقرب زير فرشه ! |
خواست زير ابروشو برداره، چشماشو كور كرد ! |
خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو ! |
خوبي لر به آنست كه هر چه شب گويد روزنه انست ! |
خودتو خسته ببين، رفيقتو مرده ! |
خودشو نميتونه نگهداره چطور منو نگهميداره ؟ |
خود گوئي و خود خندي، عجب مرد هنر مندي ! |
خودم كردم كه لعنت بر خودم باد ! |
خوردن خوبي داره ، پس دادن بدي ! |
خوشا بحال كساني كه مردند و آواز ترا نشنيدند ! |
خوشا چاهي كه آب از خود بر آرد ! |
خوش بود گر محك تجربه آيد بميان --- تا سيه روي شود هر كه دراو غش باشد . |
خوش زبان باش در امان باش ! |
خولي بكفم به كه كلنگي بهوا ! |
يك ده آباد به از صد شهر خراب ! |
خونسار است و يك خرس ! |
خير در خانه صاحبش را ميشناسد ! |
خيك بزرگ، روغنش خوب نميشه ! |
طاس اگر نيك نشيند همه كس نراد است ! |
طالع اگر اري برو دمر بخواب ! |
طاووس را به نقش و نگاري كه هست خلق --- تحسين كنند و او خجل از پاي زشت خويش !(( سعدي )) |
طبل تو خاليست ! |
طبيب بيمروت، خلق را رنجور ميخواهد ! |
طشت طلا رو سرت بگير و برو ! |
طعمه هر مرغكي انجير نيست ! |
طمع آرد بمردان رنگ زردي ! |
طمع پيشه را رنگ و رو زرده ! |
طمع را نبايد كه چندان كني --- كه صاحب كرم را پشيمان كني ! |
طمع زياد مايه جونم مرگي ( جوانمرگي ) است ! |
طمعش از كرم مرتضي علي بيشتره ! |
ما از خيك دست برداشتيم خيك از ما دست بر نميداره ! |
ما اينور جوب تو اونور جوب ! |
ما اينور جوب تو اونور جوب، فحش بده فحش بستون، پيراهن يكي شانزده تومنه ! |
مادر را دل سوزد، دايه را دامن ! |
مادر زن خرم كرده، توبره بر سرم كرده ! |
مادر كه نيست با زن بابا بايد ساخت ! |
مادر مرده را شيون مياموز ! |
مارا باش كه از بز دنبه ميخواهيم ! |
مار بد بهتر بود از يار بد ! |
مار پوست خودشو ول ميكنه اما خوي خودشو ول نميكنه ! |
مار تا راست نشه بسوراخ نميره ! |
مار خورده افعي شده ! |
مار خيلي از پونه خوشش مياد دم لونه اش سبز ميشه ! |
مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسه ! |
مار گير را آخرش مار ميكشه ! |
مار مهره، هر ماري نداره ! |
مار هر كجا كج بره توي لونه خودش راست ميره ! |
ماست را كه خوردي كاسه شو زير سرت بزار ! |
ماستها را كيسه كردند ! |
ماست مالي كردن ! |
ماستي كه ترشه از تغارش پيداست ! |
ماست نيستي كه انگشتت بزنند ! |
ما صد نفر بوديم تنها، اونها سه نفر بودند همراه ! |
ما كه خورديم اما نگي يارو خر بود سيرابيت نپخته بود ! |
ما كه در جهنم هستيم يك پله پائين تر ! |
ما كه رسواي جهانيم غم عالم پشمه ! |
مال است نه جان است كه آسان بتوان داد ! |
مال بد بيخ ريش صاحبش ! |
مال به يكجا ميره ايمون به هزار جا ! |
مالت را خار كن خودت را عزيز كن ! |
مال خودت را محكم نگهدار همسايه را دزد نكن ! |
مال خودم مال خودم مال مردمم مال خودم ! |
مال دنيا وبال آخرته ! |
مال ما گل مناره، مال مردم زير تغاره ! |
مال مفت صرافي نداره ! |
پول باد آورده چند و چون نداره ! |
مال ممسك ميراث ظالمه ! |
مال همه ماله، مال من بيت الماله ! |
ماما آورده را مرده شور ميبره ! |
ماما كه دو تا شد سر بچه كج در مياد ! |
ما و مجنون همسفر بوديم در دشت جنون --- او بمطلب ها رسيد و ما هنوز آواره ايم . |
ماه درخشنده چو پنهان شود --- شب پره بازيگر ميدان شود ! |
ما هم تون را ميتابيم هم بوق را ميزنيم ! |
ماه هميشه زير ابر پنهان نميمونه ! |
ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازه است ! |
ماهي ماهي رو ميخوره، ماهي خوار هر دو را ! |
ماهي و ماست ؟ عزرائيل ميگه بازم تقصير ماست ؟ |
مبارك خوشگل بود ابله هم درآورد ! |
مثقال نمكه خروار هم نمكه ! |
مثل سيبي كه از وسط نصف كرده باشند ! |
مثل كنيز ملا باقر ! |
مرد چهل ساله تازه اول چلچليشه ! |
مرد خردمند هنر پيشه را --- عمر دو بايست در اين روزگار *** تا به يكي تجربه آموختن --- با دگري تجربه بردن بكار . [[ سعدي ]] |
مرد كه تنبوتش دو تا شد بفكر زن نو ميافته ! |
مرده را رو كه رو بدي بكفن خودش ميرينه ! |
مردي را پاي دار ميبردند زنش ميگفت : يه شليته گلي براي من بيار ! |
مردي كه نون نداره اينهمه زبون نداره ! |
مرغ بيوقت خوان را بايد سر بريد ! |
مرغ زيرك كه ميرميد از دام - با همه زيركي بدام افتاد ! |
مرغ گرسنه ارزن در خواب مي بينه ! |
مرغ، هم تخم ميكمه هم چلغوز! |
مرغ همسايه غازه ! |
مرغي را كه در هواست نبايد به سيخ كشيد ! |
مرغ يه پا داره ! |
مرغي كه انجير ميخوره نوكش كجه ! |
مرگ براي من، گلابي براي بيمار ! |
مرگ به فقير و غني نگاه نميكنه ! |
مرگ خر عروسي سگه ! |
مرگ خوبه اما براي همسايه ! |
مرگ ميخواهي برو گيلان ! |
مرگ يه بار شيون يه بار ! |
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد ! (( نابرده رنج گنج ميسر نمي شود ... )) [[ سعدي ]] |
مزد خر سور چروني خر سواريست ! |
مزد دست مهتر چس يابوست ! |
مسجد نساخته گدا درش ايستاده ! |
مشتري آخر شب خونش پاي خودشه ! |
مشك خالي و پرهيز آب ! |
معامله با خودي غصه داره ! |
معامله نقد بوي مشك ميده ! |
معما چو حل گشت آسان شود ! |
مغز خر خورده ! |
مفرداتش خوبه اما مرده شور تركيبشو ببره ! |
مگس به فضله ش بشينه تا مورچه خور دنبالش ميدوه ! |
مگه سيب سرخ براي دست چلاق خوبه ؟! |
مگه كاشونه كه كپه با فعله است ؟ |
ملا شدن چه آسون، آدم شدن چه مشكل ! |
ملا نصرالدين صنار ميگرفت سگ اخته ميكرد يكعباسي ميداد ميرفت حموم ! |
من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم --- تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال . [[ سعدي ]] |
من از بيگانگان هرگز ننالم --- كه با من هر چه كرد آن آشنا كرد . [[ حافظ]] |
من كجا و خليفه در بغداد ! |
من ميگم خواجه ام تو ميگي چند تا چه داري ؟! |
من ميگم نره تو ميگي بدوش ! |
من ميگم انف، تو نگو انف، تو بگو انف ! |
من نميگويم سمندر باش يا پروانه باش --- چون بفكر سوختن افتاده اي مردانه باش . [[ مرتضي قليخان شاملو]] |
من نوكر حاكمم نه نوكر بادنجان ! |
موريانه همه چيز خونه را ميخوره جز غم صاحب خونه را ! |
موش به سوراخ نميرفت جارو به دم بست ! |
موش چيه كه كله پاچش باشه ! |
موش زنده بهتر از گربه مرده است ! |
موش به همبونه ( انبار) كار نداره همبونه به موش كار داره ! |
موش و گربه كه با هم بسازند دكان بقالي خراب ميشه ! |
مهتاب نرخ ماست را ميشكنه ! |
مهره مار داره ! |
مه فشاند نور و سگ عوعو كند --- هر كسي بر طينت خود مي تند ! [[ مولوي ]] |
مهمون بايد خنده رو باشه اگر چه صاحب خونه، خون گريه كنه ! |
مهمون تا سه روز عزيزه ! |
مهمون خر صاحبخونه است ! |
مهمون كه يكي شد صاحبخونه گاو ميكشه ! |
مهمون مهمون و نميتونه ببينه صاحبخونه هر دو را ! |
مهمون ناخونده خرجش پاي خودشه ! |
مهمون هر كي ، و در خونه هر چي ! |
ميون حق و باطل چهار انگشته ! |
ميون دعوا حلوا خير نمي كنند ! |
ميون دعوا نرخ معين ميكنه ! |
مي بخور، منبر بسوزان، مردم آزاري مكن ! |
ميخواي عزيز بشي يا دور شو يا كور شو ! |
ميراث خرس به كفتار ميرسه ! |
ميراث خوار بهتر از چشته خوره ! |
ميوه خوب نصيب شغال ميشه ! |
ميهمان راحت جان است و ليكن چو نفس --- خفه سازد كه فرود آيد و بيرون نرود ! |
چار ديواري اختياري ! |
چاقو دسته خودشو نميبره ! |
چاه كن هميشه ته چاهه ! |
چاه مكن بهر كسي، اول خودت، دوم كسي ! |
چاه نكنده منار دزديده ! |
چرا توپچي نشدي ! |
چراغي كه به خونه رواست، به مسجد حرام است ! |
چشته خور بدتر از ميراث خوره ! |
چشم داره نخودچي، ابرو نداره هيچي ! |
چشمش آلبالو گيلاس مي چينه ! |
چشمش هزار كار ميكنه كه ابروش نميدونه ! |
چغندر گوشت نميشه، دشمنم دوست نميشه ! |
چنار در خونه شونو نمي بينه ! |
چوب خدا صدا نداره ، هر كي بخوره دوا نداره ! |
چوب دو سر طلا ست ! |
چوب را كه برداري، گربه دزده فرار ميكنه ! |
چوب معلم گله، هر كي نخوره خله ! |
چو به گشتي، طبيب از خود ميازار --- چراغ از بهر تاريكي نگه دار ! |
چو دخلت نيست خرج آهسته تر كن --- كه گوهر فرو شست يا پيله ور! |
چه خوشست ميوه فروشي --- گر كس نخرد خودت بنوشي ! |
چه عزائيست كه مرده شور هم گريه ميكنه ! |
چه علي خواجه، چه خواجه علي ! |
چه مردي بود كز زني كم بود ! |
چيزي كه شده پاره، وصله ور نمي داره ! |
چيزي كه عوض داره گله نداره ! |
ضرب خورده جراحه ! |
ضرر را از هر جا جلوشو بگيري منفعته ! |
ضامن روزي بود روزي رسان ! |
ضرر بموقع بهتر از منفعت بيموقعه ! |
ضرر كار كن، كار نكردنه ! |
لاف در غريبي، گور در بازار مسگرها ! |
لالائي ميدوني چرا خوابت نميبره ! |
لب بود كه دندون اومد ! |
لر اگر ببازار نره بازار ميگنده ! |
لقمان حكيم را گفتند : ادب از كه آموختي ؟ گفت : از بي ادبان ! [[گلستان سعدي]] |
لگد به گور حاتم زده ! |
لولهنگش آب ميگيره ! |
ليلي را از چشم مجنون بايد ديد ! |
جا تره و بچه نيست ! |
جاده دزد زده تا چهل روز امنه ! |
جايي نميخوابه كه آب زيرش بره ! |
جايي كه ميوه نيست چغندر ، سلطان مركباته ! |
جواب ابلهان خاموشيست ! |
جواب هاي، هويه ! |
جواني كجائي كه يادت بخير ! |
جوجه را آخر پائيز ميشمرند ! |
جوجه همسشه زير سبد نميمونه ! |
جون بعزرائيل نميده ! |
جهود، خون ديده ! |
جهود، دعاش را آورده ! |
جيبش تار عنكبوت بسته ! |
جيگر جيگره ، ديگر ديگره ! |
صابونش به جامه ما خورده ! |
صبر كوتاه خدا سي ساله ! |
صداش صبح در مياد ! |
صد پتك زرگر، يك پتك آهنگر ! |
صد تا گنجشك با زاق و زوقش نيم منه ! |
صد تا چاقو بسازه، يكيش دسته نداره ! |
صد تومن ميدم كه بچه ام يكشب بيرون نخوابه وقتي خوابيد ، چه يكشب چه هزار شب ! |
صد رحمت به كفن دزد اولي ! |
صد سال گدائي ميكنه هنوز شب جمعه را نميدونه ! |
صد سر را كلاه است و صد كور را عصا ! |
صد من پرقو يكمشت نيست ! |
صد من گوشت شكار به يك چس تازي نميارزه ! |
صد موش را يك گربه كافيه ! |
صفراش به يك ليمو مي شكنه ! |
صنار جيگرك سفره قلمگار نمي خواد ! |
صنار ميگيرم سگ اخته ميكنم، يه عباسي ميدم غسل ميكنم ! |
گابمه و آبمه و نوبت آسيابمه ! |
گاو پيشاني سفيده ! |
گاوش زائيده ! |
گاو نه من شير ! |
گاه باشد كه كودك نادان --- بغلط بر هدف زند تيري ! |
گاهي از سوراخ سوزن تو ميره گاهي هم از دروازه تو نميره ! |
گدارو كه رو بدي صاحبخونه ميشه ! |
نرمي ز حد مبر كه چو دندان مار ريخت ---- هر طفل ني سوار كند تازيانه اش ! [[ صائب]] |
گذر پوست به دباغخانه ميافته ! |
گر بدولت برسي مست نگردي مردي ! |
گر بري گوش و گر زني دمبم --- بنده از جاي خود نمي جنبم ! |
گربه براي رضاي خدا موش نميگيره ! |
گربه تنبل را موش طبابت ميكنه ! |
گربه دستش به گوشت نميرسه ميگه بو ميده ! |
گربه را دم حجله بايد كشت ! |
گربه را اگر در اطاق حبس كني پنجه بروت ميزنه ! |
گربه را گفتند : گهت درمونه خاك پاشيد روش ! |
گربه روغن ميخوره خانم دهنش بو ميكنه ! |
گربه شب سموره ! |
گربه شير است در گرفتن موش --- ليك موش است در مصاف پلنگ ! |
گربه مسكين اگر پر داشتي --- تخم گنجشك از زمين بر داشتي ! |
گر تو بهتر ميزني بستان بزن ! |
گر تو قرآن بدين نمط خواني --- ببري رونق مسلماني را ! [[ سعدي]] |
گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را ! (( در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند ... )) [[ حافظ]] |
گر جمله كائنات كافر گردند --- بر دامن كرياش ننشيند گرد ! |
گر حكم شود كه مست گيرند --- درشهرهر آنچه هست گيرند ! |
گر در همه دهر يك سر نيشتر است --- بر پاي كسي رود كه از همه درويشتر است ! |
گر در يمني چو با مني پيش مني --- ور پيش مني چو بي مني در يمني ! |
گرد نام پدر چه ميگردي ؟ --- پدر خويش باش اگر مردي ! [[ سعدي]] |
گرز به خورند پهلوون ! |
گر زمين و زمان بهم دوزي --- ندهندت زياده از روزي ! |
گر صبر كني ز غوره حلوا سازيم ! |
گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست ؟! |
گرگ دهن آلوده و يوسف ندريده ! |
گرهي كه با دست باز ميشه نبايد با دندان باز كرد ! |
گفت پيغمبر كه چون كوبي دري --- عاقبت زآن در برون آيد سري ! |
گفت : چشم تنگ دنيا دار را --- يا قناعت پر كند يا خاك گور ![[ سعدي]] |
گفت : چشم تنگ دنيا دار را --- يا قناعت پر كند يا خاك گور ![[ سعدي]] |
گفت : خونه قاضي عروسيست . گفت : بتو چه؟ گفت : مرا هم دعوت كرده اند . گفت : بمن چه ؟! |
گفت : استاد! شاگردان از تو نميترسند. گفت : منهم از شاگردها نميترسم ! |
گفتند : خرس تخم ميذاره يا بچه ؟ گفت : از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد! |
گفتند : خربزه و عسل با هم نميسازند . گفت : حالا كه همچين ساخته اند كه دارند منو از وسط بر ميدارند ! |
گفتند : خربزه و عسل با هم نميسازند . گفت : حالا كه همچين ساخته اند كه دارند منو از وسط بر ميدارند ! |
گفتند : خربزه ميخوري با هندوانه ؟ گفت : هر دودانه ! |
گفت : نوري خونه است ؟ گفتند : علاوه بر نوري دخترش هم خونه است . گفت : نور علي نور ! |
گل زن و شوهر را از يك تغار برداشته اند ! |
گله گيهات بسرم ايشالاه عروسي پسرم ! |
گنج بي مار و گل بي خار نيست --- شادي بي غم در اين بازار نيست ! [[ مولوي]] |
گنجشك امسال رو باش كه گنجشك پارسالي را قبول نداره ! |
گنجشك با باز پريد افتاد و ماتحتش دريد ! |
گنجشك با زاغ زوغش بيست تاش يه قرونه، گاو ميش يكيش صد تومنه ! |
گندم از گندم برويد جو ز جو ! (( از مكافات عمل غافل نشو ... )) [[ مولوي]] |
گندم خورديم از بهشت بيرونمان كردند ! |
گوساله بسته را ميزنه ! |
گوسفند امام رضا را تا چاشت نميچرونه ! |
گوسفند بفكر جونه، قصاب به فكر دنبه ! |
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من --- آنچه البته بجائي نرسد فريادست ! [[ يغماي جندقي]] |
گوشت جوان لب طاقچه است ! |
گوشت را از ناخن نميشه جدا كرد ! |
گوشت را از بغل گاو بايد بريد ! |
گوشت رانم را ميخورم منت قصاب رو نميكشم ! |
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض --- ورنه هر سنگ و گلي لؤلؤ مرجان نشود ! [[ حافظ]] |
گه جن خورده ! |
گيرم پدر تو بود فاضل --- از فضل پدر تو را چه حاصل ! [[ نظامي]] |
گيرم كه مار چوبه كند تن بشكل مار --- كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست ! [[ خاقاني]] |
گيسش را توي آسيا سفيد نكرده ! |
تا ابله در جهانه، مفلس در نميمانه ! |
تابستون پدر يتيمونه ! |
تا پريشان نشود كار بسامان نرسد ! |
تا ترياق از عراق آرند، مار گزيده مرده باشد ! |
تا تنور گرمه نون و بچسبون ! |
تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ ميان بيرون ! |
تا شغال شده بود به چنين سوراخي گير نكرده بود ! |
تا كركس بچه دارشد، مردار سير نخورد ! |
تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب ميشه ! |
تا مار راست نشه توي سوراخ نميره ! |
تا نازكش داري نازكن، نداري پاهاتو دراز كن ! |
تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها ! |
تا هستم بريش تو بستم ! |
تب تند عرقش زود در مياد ! |
تخم دزد، شتر دزد ميشه ! |
تخم نكرد نكرد وقتي هم كرد توي كاهدون كرد ! |
تا تو فكر خر بكني ننه، منو در بدر ميكني ننه ! |
ترب هم جزء مركبات شده ! |
ترتيزك خريدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد ! |
تره به تخمش ميره، حسني به باباش ! |
تعارف كم كن و بر مبلغ افزا ! |
تغاري بشكنه ماستي بريزد --- جهان گردد به كام كاسه ليسان ! |
تف سر بالا، بر ميگرده بريش صاحبش ! |
تلافي غوره رو سر كوره در مياره ! |
تنبان مرد كه دو تا شد بفكر زن دوم ميافته ! |
تنبل مرو به سايه، سايه خودش ميآيه ! |
تنها بقاضي رفته خوشحال برميگرده ! |
تو از تو، من ازبيرون ! |
تو بگو (( ف )) من ميگم فرحزاد ! |
توبه گرگ مرگه ! |
تو كه ني زن بودي چرا آقا دائيت از حصبه مرد ! |
تومون خودمونو ميكشه، بيرونمون مردم را ! |
توي دعوا نون و حلوا خير نميكنند ! |
شاگرد اتو گرم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه ! |
شاه خانم ميزاد، ماه خانم درد ميكشه ! |
شاه مي بخشه شيخ عليخان نمي بخشه ! |
شاهنامه آخرش خوشه ! |
شب دراز است و قلندر بيكار ! |
شب سمور گذشت و لب تنور گذشت ! |
شب عيد است و يار از من چغندر پخته ميخواهد --- گمانش ميرسد من گنج قارون زير سر دارم ! |
شبهاي چهارشنبه هم غش ميكنه ! |
شپش توي جيبش سه قاب بازي ميكنه ! |
شپش توي جيبش منيژه خانومه ! |
شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره ! |
شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه ! |
شتر پير شد و شاشيدن نياموخت ! |
شتر خوابيده شم بلندتر از خر ايستاده است ! |
شتر در خواب بيند پنبه دانه --- گهي لف لف خورد گه دانه دانه ! |
شتر ديدي نديدي ؟! |
شتر را چه به علاقه بندي ؟ |
شتر را گفتند : چرا شاشت از پسه ؟ گفت : چه چيزم مثل همه كسه ! |
شتر را گفتند : چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام راسته ! |
شتر را گفتند : چكاره اي ؟ گفت : علاقه بندم . گفتند : از دست و پنجه نرم و نازكت پيداست ! |
آن يكي مي گفت استر را كه هي --- از كجا مي آيي اي فرخنده پي گفت : از حمام گرم كوي تو --- گفت : خود پيداست از زانوي تو ! |
شتر را گم كرده پي افسارش ميگرده ! |
شتر سواري دولا دولا نميشه ! |
شتر كه نواله ميخواد گردن دراز ميكنه ! |
شتر كجاش خوبه كه لبش بده ؟! |
شتر گاو پلنگ ! |
شتر مرد و حاجي خلاص ! |
شتر مرغ را گفتند : بار بردار . گفت : من مرغم . گفتند : پرواز كن . گفت : من شترم ! |
شترها را نعل ميكردند، كك هم پايش را بلند كرد ! |
شراب مفت را قاضي هم ميخوره ! |
شريك اگر خوب بود خدا هم شريك ميگرفت ! |
شريك دزد و رفيق قافله ! |
شست پات توي چشمت نره ! |
شش ماهه به دنيا اومده ! |
شعر چرا ميگي كه توي قافيه اش بموني ؟! |
شغال، پوزش بانگور نميرسه ميگه ترشه ! |
شغال ترسو انگور خوب نميخوره ! |
شغال كه از باغ قهر كنه منفعت باغبونه ! |
شغالي كه مرغ ميگيره بيخ گوشش زرده ! |
شكمت گوشت نو بالا آورده ! |
شكم گشنه، گوز فندقي ! |
شلوار نداره، بند شلوارش را مي بنده ! |
شمر جلودارش نميشه ! |
شنا بلد نيست زير آبكي هم ميره ! |
شنا بلد نيست زير آبكي هم ميره ! |
شنونده بايد عاقل باشه ! |
شنيدي كه زن آبستن گل ميخوره اما نميدوني چه گلي ! |
شوهر كردم وسمه كنم نه وصله كنم ! |
شوهر برود كاروانسرا، نونش بياد حرمسرا ! |
شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد ! |
شير بي يال و اشكم كه ديد --- اينچنين شيري خدا هم نافريد . (( مولوي )) |
كاچي بهتر از هيچي است ! |
كار از محكم كاري عيب نميكنه ! |
كار بوزينه نيست نجاري ! |
كار خر و خوردن يابو ! |
كارد، دسته خودشو نمي بره ! |
كار نباشه زرنگه ! |
كار، نشد نداره ! |
كار هر بز نيست خرمن كوفتن --- گاو نر ميخواهد و مرد كهن . |
كاري بكن بهر ثواب - نه سيخ بسوزه نه كباب ! |
كاسه گرمتر از آش ! |
كاسه جائي رود كه شاه تغار باز آيد ! |
كاسه را كاشي ميشكنه، تاوانش را قمي ميده ! |
كاشكي را كاشتند سبز نشد ! |
كاشكي ننم زنده ميشد - اين دورانم ديده ميشد ! |
كافر همه را بكيش خود پندارد ! |
كاه از خودت نيست كاهدون كه از خودته ! |
كاه بده، كالا بده، دو غاز و نيم بالا بده ! |
كاه پيش سگ، استخوان پيش خر ! |
كاه را در چشم مردم مي بينه كوه را در چشم خودش نمي بينه ! |
كاهل به آب نميرفت، وقتي ميرفت خمره ميبرد ! |
كباب پخته نگردد مگر به گرديدن ! |
كبكش خروس ميخونه ! |
كپه هم با فعله است ؟! |
كجا خوشه؟ اونجا كه دل خوشه ! |
كج ميگه اما رج ميگه ! |
كچلي را گفتند: چرا زلف نميگذاري ؟ گفت : من از اين قرتي گريها خوشم نمياد ! |
كچل نشو كه همه كچلي بخت نداره ! |
كچليش، كم آوازش ! |
كدخدا را ببين ، ده را بچاپ ! |
كرايه نشين، خوش نشينه ! |
كرم داران عالم را درم نيست --- درم داران عالم را كرم نيست ! |
كرم درخت از خود درخته ! |
كژدم را گفتند: چرا بزمستان در نميآئي ؟ گفت : بتابستانم چه حرمت است كه در زمستان نيز بيرون آيم ؟! |
كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست ! (( هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار )) [[ حافظ ]] |
كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من ! |
كسي دعا ميكنه زنش نميره كه خواهر زن نداشته باشه ! |
كسي را در قبر ديگري نمي گذارند ! |
كسي كه از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نميشه ! |
كسي كه از گرگ ميترسه گوسفند نگه نميداره ! |
كسي كه را مادرش زنا كنه، با ديگران چها كنه ! |
كسي كه منار ميدزده ، اول چاهش را ميكنه ! |
كسي كه خربزه مي خوره، پاي لرزش هم ميشينه ! |
كشته از بسكه فزونست كفن نتوان كرد ! |
كفاف كي دهد اين باده بمستي ما --- خم سپهر تهي شد ز مي پرستي ما . |
كف دستي كه مو نداره از كجاش ميكنند ؟! |
كفتر صناري، ياكريم نميخونه ! |
كفتر چاهي جاش توي چاهه ! |
كفشات جفت ، حرفات مفت ! |
كفشاش يكي نوحه ميخونه، يكي سينه ميزنه ! |
كفگيرش به ته ديگ خورده ! |
كلاغ آمد چريدن ياد بگيره پريدن هم يادش رفت ! |
كلاغ از وقتي بچه دار شد ، شكم سير بخود نديد ! |
كلاغ از باغمون قهر كرد، يك گردو منفعت ما ! |
كلاغ از باغمون قهر كرد، يك گردو منفعت ما ! |
كلاغ خواست راه رفتن كبك را ياد بگيره راه رفتن خودش هم يادش رفت ! |
كلاغ، روده خودش در آمده بود اونوقت ميگفت : من جراحم ! |
كلاغ سر لونه خودش قارقار نميكنه ! |
كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي ! |
كلاه را كه به هوا بيندازي تا پائين بيايد هزار تا چرخ ميخوره ! |
كلاه كچل را آب برد گفت : براي سرم گشاد بود ! |
كلفتي نون را بگير و نازكي كار را ! |
كلوخ انداز را پاداش سنگ است --- جواب است اي برادر اين نه جنگ است . |
كله اش بوي قرمه سبزي ميده ! |
كله پز برخاست سگ جايش شنست ! |
كله گنجشكي خورده ! |
كمال همنشين در من اثر كرد --- وگر نه من همان خاكم كه هستم . [[ سعدي]] |
كم بخور هميشه بخور ! |
كمم گيري كمت گيرم - نمرده ماتمت گيرم ! |
كنار گود نشسته ميگه لنگش كن ! |
كند همجنس با همجنس پرواز ! (( كبوتر با كبوتر باز با باز ...)) |
كنگر خورده لنگر انداخته ! |
كور از خدا چي ميخواهد ؟ دو چشم بينا ! |
كور خود و بيناي مردم ! |
كورشه اون دكانداري كه مشتري خودشو نشناسه ! |
كور را چه به شب نشيني ! |
كور كور را ميجوره آب گودال را ! |
كور هر چي توي چنته خودشه خيال ميكنه توي چنته رفيقش هم هست ! |
كوري دخترش هيچ، داماد خوشگل هم ميخواهد ! |
كوزه خالي، زود از لب بام ميافته ! |
كوزه گر از كوزه شكسته آب ميخوره ! |
كوزه نو آب خنك داره ! |
كوزه نو دو روز آب را سرد نگه ميداره ! |
كوسه دنبال ريش رفت سيبيلشم از دست داد ! |
كوسه و ريش پهن ! |
كو فرصت ؟! |
كوه بكوه نميرسه، آدم به آدم ميرسه ! |
كوه ، موش زائيده ! |
پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد ! |
پاي خروستو ببند، بمرغ همسايه هيز نگو ! |
پايين پايين ها جاش نيست، بالا بالا ها راش نيست ! |
پز عالي، جيب خالي ! |
پس از چهل سال چارواداري، الاغ خودشو نميشناسه ! |
پس از قرني شنبه به نوروز ميافته ! |
پستان مادرش را گاز گرفته ! |
پسر خاله دسته ديزي ! |
پسر زائيدم براي رندان، دختر زائيدم براي مردان، موندم سفيل و سرگردان ! |
پدر كو ندارد نشان از پدر --- تو بيگانه خوانش نخوانش پسر ! |
پشت تاپو بزرگ شده ! |
پنج انگشت برادرند، برابر نيستند ! |
پوست خرس نزده ميفروشه ! |
پول است نه جان است كه آسان بتوان داد ! |
پول پيدا كردن آسونه، اما نگهداريش مشكله ! |
پول حرام، يا خرج شراب شور ميشه يا شاهد كور ! |
پولدارها به كباب، بي پولها به بوي كباب ، |
پول ما سكه عُمَر داره ! |
پياده شو با هم راه بريم ! |
پياز هم خودشو داخل ميوه ها كرده ! |
پي خر مرده ميگرده كه نعلش را بكنه ! |
پيراهن بعد از عروسي براي گل منار خوبه ! |
پيرزنه دستش به درخت گوجه نميرسيد، مي گفت : ترشي بمن نميسازه ! |
پيش از آخوند منبر نرو ! |
پيش رو خاله، پشت سر چاله ! |
پيش قاضي و معلق بازي ! |
سال به دوازده ماه ما مي بينيم يكدفعه هم تو ببين ! |
سال به سال دريغ از پارسال ! |
سالها ميگذاره تا شنبه به نوروز بيفته ! |
سالي كه نكوست از بهارش پيداست ! |
سبوي خالي را بسبوي پر مزن ! |
سبوي نو آب خنك دارد ! |
سبيلش آويزان شد ! |
سبيلش را بايد چرب كرد ! |
سپلشت آيد و زن زايد و مهمان عزيزت برسد ! |
سخن خود تو كجا شنيدي، اونجا كه حرف مردمو شنيدي ! |
سر بريده سخن نگويد ! |
سر بزرگ بلاي بزرگ داره ! |
سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستين ! |
سر بي صاحب ميتراشه ! |
سر بيگناه، پاي دار ميره اما بالاي دار نميره ! |
سر پيري و معركه گيري ! |
سر تراشي را از سر كچل ما ميخواد ياد بگيره ! |
سر حليم روغن ميرود ! |
سر خر باش، صاحب زر باش ! |
سر را با پنبه ميبرد ! |
سر را قمي مي شكنه تاوانش را كاشي ميده ! |
سر زلف تو نباشد سر زلف دگري ! |
سرش از خودش نيست . |
سرش به تنش زيادي ميكنه ! |
سرش به كلاش ميارزه ! |
سرش بوي قرمه سبزي ميده ! |
سرش توي حسابه ! |
سرش توي لاك خودشه ! |
سرش جنگه اما دلش تنگه ! |
سرش را پيراهن هم نميدونه ! |
سر قبري گريه كن كه مرده توش باشه ! |
سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم ! |
سر كچل را سنگي و ديوانه را دنگي ! |
سر كچل و عرقچين ! |
سركه مفت از عسل شيرين تره ! |
سركه نقد بهتر از حلواي نسيه است ! |
سركه نه در راه عزيزان بود --- بار گرانيست كشيدن بدوش ! (( سعدي )) |
سر گاو توي خمره گير كرده ! |
سر گنجشكي خورده ! |
سر گنده زير لحافه ! |
سرم را ميشكنه نخودچي جيبم ميكنه ! |
سرم را سرسري متراش اي استاد سلماني --- كه ما هم در ديار خود سري داريم و ساماني . |
سرنا را از سر گشادش ميزنه ! |
سرناچي كم بود يكي هم از غوغه اومد ! |
سري را مه درد نيمكند دستمال مبند ! |
سري كه عشق ندارد كدوي بي بار است . (( لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ... )) |
سري كه عشق ندارد كدوي بي بار است . (( لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ... )) |
سزاي گرانفروش نخريدنه ! |
سسك هفت تا بچه ميآره يكيش بلبله ! |
سفره بي نان جله، كوزه بي آب گله ! |
سفره نيفتاده ( نينداخته ) بوي مشك ميده ! |
سفره نيفتاده يك عيب داره ! سفره افتاده هزار عيب ! |
سفيد سفيد صد تومن، سرخ و سفيد سيصد تومن، حالا كه رسيد به سبزه هر چي بگي ميارزه ! |
سقش سياه است ! |
سگ بادمش زير پاشو جارو ميكنه ! |
سگ باش، كوچك خونه نباش ! |
سگ پاچه صاحبش را نميگيره ! |
سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو ميگرفت ! |
سگ چيه كه پشمش باشه ! |
سگ درحضور به از برادر دور ! |
سگ در خانه صاحبش شيره ! |
سگ داد و سگ توله گرفت ! |
سگ دستش نميشه داد كه اخته كنه ! |
سگ را كه چاق كنند هار ميشه ! |
سگ زرد برادر شغاله ! |
سگست آنكه با سگ رود در جوال ! |
سگ سفيد ضرر پنبه فروشه ! |
سگ سير دنبال كسي نميره ! |
سگش بهتر از خودشه ! |
سگ كه چاق سد گوشتش خوراكي نميشه ! |
سگ گر و قلاده زر ؟! |
سگ ماده در لانه، شير است ! |
سگ نازي آباده، نه خودي ميشناسه نه غريبه ! |
سگ نمك شناس به از آدم ناسپاس ! |
سگي به بامي جسته گردش به ما نشسه ! |
سگي كه براي خودش پشم نميكند براي ديگران كشك نخواهد كرد ! |
سگي كه پارس كنه ، نميگيره ! |
سلام روستائي بي طمع نيست ! |
سنده را انبر دم دماغش نميشه برد ! |
سنگ به در بسته ميخوره ! |
سنگ بزرگ علامت نزدنه ! |
سنگ بنداز بغلت واشه ! |
سنگ خاله قورباغه را گرو ميكشه ! |
سنگ كوچك سر بزرگ را ميشكنه ! |
سنگ مفت، گنجشك مفت ! |
سنگي را كه نتوان برداشت بايد بوسد و گذاشت ! |
سواره از پياده خبر نداره، سير از گرسنه ! |
سودا، به رضا، خويشي بخوشي . |
سودا چنان خوشست كه يكجا كند كسي ! (( دنيا و آخرت به نگاهي فروختيم )) (( قصاب كاشاني )) |
سودا گر پنير از شيشه ميخوره ! |
سوداي نقد بوي مشك ميده ! |
سوراخ دعا را گم كرده ! |
سوزن، همه را ميپوشونه اما خودش لخته ! |
سوسكه از ديوار بالا ميرفت مادرش ميگفت : قربون دست و پاي بلوريت ! |
سهره ( سيره ) رنگ كرده را جاي بلبل ميفروشه ! |
سيب سرخ براي دست چلاق خوبه ؟! |
سيب مرا خوردي تا قيامت ابريشم پس بده ! |
سيبي كه بالا ميره تا پائين بياد هزار چرخ ميخوره ! |
سيبي كه سهيلش نزند رنگ ندارد ! (( تعليم معلم بكسي ننگ ندارد )) |
سيلي نقد به از حلواي نسيه ! |
قاپ قمار خونه است ! |
قاتل بپاي خود پاي دار ميره ! |
قاچ زين را بگير اسب دواني پيشكشت ! |
قاشق سازي كاري نداره، مشت ميزني توش گود ميشه، دمش را ميكشي دراز ميشه ! |
قاشق نداري آش بخوري نونتو كج كن بيل كن ! |
قاطر را گفتند : پدرت كيست ؟ گفت : اسب آقادائيمه ! |
قاطر را گفتند : پدرت كيست ؟ گفت : اسب آقادائيمه ! |
قاطر پيش آهنگ آخرش توبره ميشه ! |
قبا سفيد قبا سفيده ! |
قباي بعد از عيد براي گل منار خوبه ! |
قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهري . |
قران كنند حرز و امام مبين كشند ! (( ياسين كنند ورد وبه طاها كشند تيغ ... )) |
قربون برم خدا رو، يك بام و دو هوا رو، اينور بام گرما را اون ور بام سرمارو ! |
قربون بند كيفتم، تا پول داري رفيقتم ! |
قربون سرت آقا ناشي، خرجم با خودم آقام تو باشي ! |
قربون چشمهاي بادوميت - ننه من بادوم ! |
قربون چماق دود كشت كاه، بده جوش پيشكشت ! |
قرض كه رسيد به صد تومن، هر شب بخور قيمه پلو ! |
قسمت را باور كنم يا دم خروس را ؟! |
قسم نخور كه باور كردم ! |
قلم ، دست دشمنه ! |
قم بيد و قنبيد، اونهم امسال نبيد ! |
قوم و خويش، گوشت هم را ميخورند استخوان هم را دور نميندازند . |
با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد . |
با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت ! |
با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟ |
با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه ! |
با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي ! |
باد آورده را باد ميبرد ! |
با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه ! |
بادنجان بم آفت ندارد ! |
بارون آمد، تركها بهم رفت ! |
بار كج به منزل نميرسد ! |
با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو ! |
بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره ! |
بازي بازي، با ريش بابا هم بازي ! |
با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره ! |
با كدخدا بساز، ده را بچاپ ! |
با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه ! |
بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست ! |
بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم ! |
با مردم زمانه سلامي و والسلام . |
تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت ! |
با نردبان به آسمون نميشه رفت ! |
با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟ |
بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد ! |
با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت ! |
با يك گل بهار نميشه ! |
با يك گل بهار نميشه ! |
با يك گل بهار نميشه ! |
به اشتهاي مردم نميشود نان خورد ! |
به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ ! |
بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد ! |
بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته ! |
بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد ! |
بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه ! |
بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد ! |
به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش ! |
بدعاي گربه كوره بارون نمياد ! |
بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه ! |
برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند ! |
برادر پشت ، برادر زاده هم پشت |
خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش! |
برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار ! |
براي كسي بمير كه برات تب كنه ! |
براي همه مادره، براي ما زن بابا ! |
براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند ! |
براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه ! |
بر عكس نهند نام زنگي كافور ! |
به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم ! |
بزبون خوش مار از سوراخ در مياد ! |
بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد ! |
بز گر از سر چشمه آب ميخوره ! |
به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟! |
به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم ! |
بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده ! |
بعد از هفت كره، ادعاي بكارت ! |
بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه ! |
به كيشي آمدند به فيشي رفتند ! |
به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش ! |
به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد ! |
به كك بنده كه رقاص خداست ! |
بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم ! |
بگير و ببند بده دست پهلوون ! |
بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل ! |
بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده ! |
بماه ميگه تو در نيا من در ميام ! |
بمرغشان كيش نميشه گفت ! |
بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه ! |
بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده ! |
بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه ! |
به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد ! |
به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ ! |
بمير و بدم ! |
به گاو و گوسفند كسي كاري نداره ! |
بيله ديگ، بيله چغندر ! |
ز آب خرد، ماهي خرد خيزد --- نهنگ آن به كه از دريا گريزد ! |
زاغم زد و زو غم زد، پس مانده كلاغ كورم زد ! |
زبان بريده بكنجي نشسته صم بكم --- به از كسي كه نباشد زبانش اندر حكم . (( سعدي )) |
زبان خر را خلج ميدونه ! |
زبان خوش، مار را از سوراخ بيرون ميآورد ! |
زبان سرخ سر سبز ميدهد بر باد --- بهوش باش كه سر در سر زبان نكني . |
زبان گوشت است بهر طرف كه بچرخاني ميچرخه ! |
زخم زبان از زخم شمشير بدتره ! |
زدي ضربتي ضربتي نوش كن ! |
زرد آلو را ميخورند براي هسته اش ! |
زرنگي زياد فقر ميآره ! |
زرنگي زياد مايه جوانمرگيست ! |
ز عشق تا بصبوري هزار فرسنگ است ! (( دلي كه عاشق و صابر بود مگر سنگ است ؟ )) (( سعدي )) |
زعفران كه زياد شد بخورد خر ميدهند ! |
زكوة تخم مرغ يك دانه پنبه دونه است ! |
زمانه ايست كه هر كس بخود گرفتار است ! (( تو هم در آينه حيران حسن خويشي ... )) (( آصفي هروي )) |
زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز! |
زمستان رفت و رو سياهي به زغال موند ! |
زن آبستن گل ميخوره اما گل داغستان ! |
زن ازغازه سرخ رو شود و مرد از غزا ! |
زن بد را اگر در شيشه هم بكنند كار خودشو ميكنه ! |
زن بلاست ، اما الهي هيچ خانه اي بي بلا نباشه ! |
زن بيوه را ميوه اش ميخواهند ! |
زن تا نزائيده دلبره، وقتيكه زائيد مادره ! |
زن جوان را تيري به پهلو نشيند به كه پيري ! |
زن راضي، مرد راضي، گور پدر قاضي ! |
زن سليطه سگ بي قلاده است ! |
زن كه رسيد به بيست، بايد بحالش گريست ! |
زنگوله پاي تابوت ! |
زن نجيب گرفتن آسونه، ولي نگهداريش مشكله ! |
زن و شوهر جنگ كنند، ابلهان باور كنند ! |
زني كه جهاز نداره، اينهمه ناز نداره ! |
زورش بخر نميرسه پالون خر را بر ميداره ! |
زور داري، حرفت پيشه ! |
زور دار پول نميخواد، بي زور هم پول نميخواد ! |
زهر طرف كه كشته شود اسلام است ! |
زير اندزش زمين است و رواندازش آسمون ! |
زير پاي كسي پوست خربزه گذاشتن ! |
زير دمش سست است ! |
زير ديگ اتش است و زير آدم آدم ! |
زير سرش بلنده ! |
زير شالش قرصه ! |
زير كاسه نيم كاسه ايست . |
زيره به كرمان ميبره ! |
فردا كه برمن و تو وزد باد مهرگان --- آنگه شود پديد كه نامرد و مرد كيست ؟ (( ناصر خسرو)) |
فرزند بي ادب مثل انگشت ششمه، اگر ببري درد داره ، اگر هم نبري زشته ! |
فرزند عزيز نور ديده --- از دبه كسي ضرر نديده ! |
فرزند كسي نميكند فرزندي --- گر طوق طلا به گردنش بر بندي ! |
فرزند عزيز دردونه، يا دنگه يا ديوونه ! |
فرشش زمينه، لحافش آسمون ! |
فرش، فرش قالي، ظرف، ظرف مس، دين، دين محمد ! |
فضول را بجهنم بردند گفت : هيزمش تره ! |
فقير، در جهنم نشسته است ! |
فكر نان كن كه خربزه آبه ! |
فلفل نبين چه ريزه بشكن ببين چه تيزه ! |
فلك فلك، بهمه دادي منقل، به ما ندادي يك كلك ! |
فواره چون بلند شود سرنگون شود ! |
فيل خوابي مي بيند و فيلبان خوابي ! |
فيلش ياد هندوستان كرده ! |
فيل و فنجان ! |
فيل زنده اش صد تومنه، مرده شم صد تومنه ! |
يابو برش داشته ! |
يابوي اخته و مرد كوسه سن و سالشون معلوم نيست ! |
يابوي پيش آهنگ آخرش توبره كش ميشه ! |
يا خدا يا خرما ! |
ياربد، بدتر بود از يار بد ! |
يارب مباد آنكه گدا معتبر شود ! |
يار در خانه و گرد جهان ميگرديم ! |
يارقديم ، اسب زين كرده است ! |
يار، مرا ياد كنه ولو با يك هل پوك ! |
يا زنگي زنگ باش يا رومي روم ! |
يا علي غرقش كن منهم روش ! |
يا كوچه گردي يا خانه داري ! |
يا مرد باش يا نيمه مرد يا هپل هپو ! |
يا مرگ يا اشتها ! |
يا مكن با پيلان دوستي --- يا بنا كن خانه در خورد پيل ![[ سعدي ]] |
يعني كشك ! |
يكي رو تو ده راه نمي دادند سراغ كدخدارو ميگرفت ! |
يك ارزن از دستش نمي ريزه ! |
يك مرده بنام به كه صد زنده به ننگ ! |
يك انار و صد بيمار! |
يك بز گر گله را گر ميكند ! |
يكخورده شاخ بهتر از هزار ذرع دمه ! |
يك داغ دل بس است براي قبيله اي ! |
يكدم نشد كه بي سر خر زندگي كنيم ! |
يك ده آباد بهتر از صد شهر خراب ! |
يك بار جستي ملخه، دو بار جستي ملخه، آخر به دستي ملخه ! |
يه بام و دو هوا ! |
يه پا چارق، يه پا گيوه ! |
يه پاش اين دنيا يه پاش اون دنياست ! |
يه پول جيگرك سفره قلمكار نميخواد ! |
يه تب يه پهلوان و ميخوابونه ! |
يه تخته اش كمه ! |
خل و كم عقل است ! |
يه جا ميل و مناره را نمي بينه يه جا ذره رو در هوا ميشماره ! |
يه مثقال گه توي شكمش نيست ميخواد به شمس العماره برينه ! |
يه چيز بگو بگنجه ! |
يه حموم خرابه چهل تا جومه دار نميخواد ! |
يه خونه داريم پنبه ريسه ، ميون هفتاد ورثه ! |
يه دست به پيش و يه دست به پس ! |
يه دست صدا نداره ! |
يه دستم سپر بود، يه دستم شمشير، با دندونام كه نميتونم بجنگم ! |
يه ديوانه سنگي به چاه ميندازه كه صدعاقل نميتونه بيرون بياره ! |
يه روده راست توي شيكمش نيست ! |
يه روزه مهمونيم و صد ساله دعاگو ! |
يه روز حلاجي ميكنه سه روز پنبه از ريش ور ميچينه ! |
يه سال بخور نون و تره صد سال بخور نون كره ! |
يه سال روزه بگير آخرش با فضله سگ افطار كن ! |
يه سوزن بخودت بزن و يه جوالدوز به مردم ! |
يه سيب و كه به هوا بندازي تا بياد پائين هزار تا چرخ ميخوره ! |
يه شكم سير بهتر از صد شكم نيم سير ! |
يه عمر گدائي كرده هنوز شب جمعه رو نميدونه ! |
يه كاسه چي صد تا سرناچي ! |
يه كفش آهني ميخواد و يه عصاي فولادي ! |
يه كلاغ و چهل كلاغ ! |
يه گوشش دره يه گوشش دروازه ! |
يه لاش كرديم نرسيد دو لاش كرديم كه برسد ! |
يه لقمه نون پرپري من بخورم يا اكبري ! |
يه مريد خر بهتر از يه ده شيش دانگ ! |
يه مو از خرس كندن غنيمته ! |
يه مويز و چل قلندر ! |
يه نه بگو، نه ماه رو دل نكش ! |
يه وقت از سوراخ سوزن تو ميره يه وقت از در دروازه تو نميره ! |
يكي به نعل و يكي به ميخ ! |
يكي چهارشنبه پول پيدا ميكنه يكي گم ميكنه ! |
يكي كمه، دوتا غمه ، سه تا خاطر جمه ! |
يكي مرد و يكي مردار شد يكي به غضب خدا گرفتار شد ! |
يكي ميبره يكي ميدوزد ! |
يكي گفت : مادرم را ميفروشم . گفتند : كه چطور مادرت را ميفروشي ؟ گفت : قيمتي ميگم كه نخرند ! |
يكي ميمرد ز درد بينوايي - يكي ميگفت خانوم زردك ميخواهي ؟! |
يكي نون نداشت بخوره پياز ميخورد كه اشتهاش واشه ! |
يكي يه دونه يا خل ميشه يا ديوونه ! |
اجاره نشين خوش نشينه ! | |
ارزان خري، انبان خري ! | |
از اسب افتاده ايم، اما از نسل نيفتاده ايم ! | |
از اونجا مونده، از اينجا رونده ! | |
از اون نترس كه هاي و هوي داره، از اون بترس كه سر به تو داره ! | |
از اين امامزاده كسي معجز نمي بينه ! | |
از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد ! | |
از اين ستون بآن ستون فرجه ! | |
از بي كفني زنده ايم ! | |
از دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه ! | |
از تنگي چشم پيل معلومم شد --- آنانكه غني ترند محتاج ترند ! | |
از تو حركت، از خدا بركت . | |
از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است ! | |
از خر افتاده، خرما پيدا كرده ! | |
از خرس موئي، غنيمته ! | |
از خر ميپرسي چهارشنبه كيه ؟! | |
از خودت گذشته، خدا عقلي به بچه هات بده ! | |
از درد لا علاجي به خر ميگه خانمباجي ! | |
از دور دل و ميبره، از جلو زهره رو ! | |
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! | |
از شما عباسي، از ما رقاصي ! | |
از كوزه همان برون تراود كه در اوست ! (( گر دايره كوزه ز گوهر سازند )) | |
از كيسه خليفه مي بخشه ! | |
از گدا چه يك نان بگيرند و چه بدهند ! | |
از گير دزد در آمده، گير رمال افتاد ! | |
از ماست كه بر ماست ! | |
از مال پس است و از جان عاصي ! | |
از مردي تا نامردي يك قدم است ! | |
از من بدر، به جوال كاه ! | |
از نخورده بگير، بده به خورده ! | |
از نو كيسه قرض مكن، قرض كردي خرج نكن ! | |
از هر چه بدم اومد، سرم اومد ! | |
از هول هليم افتاد توي ديگ ! | |
از يك گل بهار نميشه ! | |
از اين گوش ميگيره، از آن گوش در ميكنه ! | |
اسباب خونه به صاحبخونه ميره ! | |
اسب پيشكشي رو، دندوناشو نميشمرند ! | |
اسب تركمني است، هم از توبره ميخوره هم ازآخور ! | |
اسب دونده جو خود را زياد ميكنه ! | |
اسب را گم كرده، پي نعلش ميگرده ! | |
اسب و خر را كه يكجا ببندند، اگر همبو نشند همخو ميشند ! | |
استخري كه آب نداره، اينهمه قورباغه ميخواد چكار ؟! | |
اصل كار برو روست، كچلي زير موست ! | |
اكبر ندهد، خداي اكبر بدهد ! | |
اگر بيل زني، باغچه خودت را بيل بزن ! | |
اگر براي من آب نداره، براي تو كه نان داره ! | |
اگر بپوشي رختي، بنشيني به تختي، تازه مي بينمت بچشم آن وختي ! | |
اگه باباشو نديده بود، ادعاي پادشاهي ميكرد ! | |
اگه پشيموني شاخ بود، فلاني شاخش بآسمان ميرسيد ! | |
اگه تو مرا عاق كني، منهم ترا عوق ميكنم ! | |
اگر جراحي، پيزي خود تو جا بنداز ! | |
اگه خدا بخواهد، از نر هم ميدهد ! | |
اگه خاله ام ريش داشت، آقا دائيم بود ! | |
اگه خير داشت، اسمشو مي گذاشتند خيرالله ! | |
اگر داني كه نان دادن ثواب است --- تو خود ميخور كه بغدادت خرابست ! | |
اگه دعاي بچه ها اثر داشت، يك معلم زنده نمي موند ! | |
اگه زاغي كني، روقي كني، ميخورمت ! | |
اگه زري بپوشي، اگر اطلس بپوشي، همون كنگر فروشي ! | |
اگه علي ساربونه، ميدونه شترو كجا بخوابونه ! | |
اگه كلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخيه ميزد . | |
اگه لالائي بلدي، چرا خوابت نميبره ! | |
اگه لر ببازار نره بازار ميگنده ! | |
اگه مردي، سر اين دسته هونگ ( هاون ) و بشكن ! | |
اگه بگه ماست سفيده، من ميگم سياهه ! | |
اگه مهمون يكي باشه، صاحبخونه براش گاو مي كشه ! | |
اگه نخورديم نون گندم، ديديم دست مردم ! | |
اگه ني زني چرا بابات از حصبه مرد ! | |
اگه هفت تا دختر كور داشته باشه، يكساعته شوهر ميده ! | |
اگه همه گفتند نون و پنير، تو سرت را بگذار زمين و بمير ! | |
امان از خانه داري، يكي ميخري دو تا نداري ! | |
امان ازدوغ ليلي ، ماستش كم بود آبش خيلي ! | |
انگور خوب، نصيب شغال ميشه ! | |
اوسا علم ! اين يكي رو بكش قلم ! | |
اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام ! | |
اول بچش، بعد بگو بي نمكه ! | |
اول برادريتو ثابت كن، بعد ادعاي ارث و ميراث كن ! | |
اول بقالي و ماست ترش فروشي ! | |
اول پياله و بد مستي ! | |
اول ، چاه را بكن، بعد منار را بدزد ! | |
اي آقاي كمر باريك، كوچه روشن كن و خانه تاريك ! | |
اين تو بميري، از آن تو بميري ها نيست ! | |
اينجا كاشون نيست كه كپه با فعله باشه ! | |
اين حرفها براي فاطي تنبون نميشه ! | |
اين قافله تا به حشر لنگه ! | |
اينكه براي من آوردي، ببر براي خاله ات ! | |
اينو كه زائيدي بزرگ كن ! | |
اين هفت صنار غير از اون چارده شي است ! | |
اينهمه چريدي دنبه ات كو ؟! | |
اينهمه خر هست و ما پياده ميريم ! |
آب از دستش نميچكه ! | |
آب از سر چشمه گله ! | |
آب از آب تكان نميخوره ! | |
آب از سرش گذشته ! | |
آب پاكي روي دستش ريخت ! | |
آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم ! | |
آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره ! | |
آب زير پوستش افتاده ! | |
آب كه يه جا بمونه، ميگنده . | |
آبكش و نگاه كن كه به كفگير ميگه تو سه سوراخ داري ! | |
آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني ! | |
آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه ! | |
آب نمي بينه و گرنه شناگر قابليه ! | |
آبي از او گرم نميشه ! | |
آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد ! | |
آخر شاه منشي، كاه كشي است ! | |
آدم با كسي كه علي گفت، عمر نميگه ! | |
آدم بد حساب، دوبار ميده ! | |
آدم تنبل، عقل چهل وزير داره ! | |
آدم خوش معامله، شريك مال مردمه ! | |
آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه ! | |
آدم زنده، زندگي ميخواد ! | |
آدم گدا، اينهمه ادا ؟! | |
آدم گرسنه، خواب نان سنگك مي بينه ! | |
آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه ! | |
آرد خودمونو بيختيم، الك مونو آويختيم ! | |
آرزو بر جوانان عيب نيست ! | |
آستين نو پلو بخور ! | |
آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره ! | |
آسه برو آسه بيا كه گربه شاخت نزنه ! | |
آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك ! | |
آش نخورده و دهن سوخته ! | |
آفتابه خرج لحيمه ! | |
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي ! | |
آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه ! | |
آمدم ثواب كنم، كباب شدم ! | |
آمد زير ابروشو برداره، چشمش را كور كرد ! | |
آنانكه غني ترند، محتاج ترند ! | |
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد . | |
آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟! | |
آنقدر بايست، تا علف زير پات سبز بشه ! | |
آنقدر سمن هست، كه ياسمن توش گمه ! | |
آنقدر مار خورده تا افعي شده ! | |
آن ممه را لولو برد ! | |
آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟ | |
آواز دهل شنيده از دور خوشه ! |
راستي هيبت اللهي يا ميخواهي منو بترسوني ؟! |
راه دزد زده تا چهل روز امنه ! |
راه دويده، كفش دريده ! |
رحمت بكفن دزد اولي ! |
رخت دو جاري را در يك طشت نميشه شست ! |
رستم است و يكدست اسلحه ! |
رستم در حمام است ! |
رستم صولت و افندي پيزي ! |
رسيده بود بلايي ولي به خير گذشت . (( نريخت درد مي و محتسبز دير گذشت ... )) (( آصفي هروي )) |
رطب خورده كي منع رطب چون كند ! |
رفت زير ابروش را برداره چشمش را هم كور كرد ! |
رفت به نان برسه بجان رسيد ! |
رفتم ثواب كنم كباب شدم ! |
رفتم خونه خاله دلم واشه ، خاله خسبيد دلم پوسيد ! |
رفتم شهر كورها ، ديدم همه كور، منهم كور ! |
رقاصه نميتونست برقصه ميگفت زمين كجه ! |
رند را بند و قحبه را پند سود نكند ! |
رنگم ببين و حالمو نپرس ! |
روبرو خاله و پشت سر چاله ! |
روده بزرگه روده كوچيكه رو خورد ! |
روز از نو، روزي از نو ! |
روز گار آئينه را محتاج خاكستر كند ! |
روزگار است اينكه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد .(( قائم مقام فراهاني )) |
روزه خوردنشو ديدم، ولي نماز كردنش را نديده ام ! |
روزي به قدمه ! |
روزي گريه دست زن شلخته است ! |
روضه خوان پشمه چال است ! |
روغن چراغ ريخته وقف امامزاده ! |
روغن روي روغن ميره ، بلغور، خشك ميمونه ! |
رو مسخرگي پيشه كن و مطربي آموز --- تا داد خود از كهتر و مهتر بستاني . (( عبيد زاكاني )) |
روي گدا سياهه ولي كيسه اش پره ! |
ريسمان سوخت و كجيش بيرون نرفت ! |
ريش و قيچي هر دو در دست شماست ! |
غاز ميچرونه ! |
غربال را جلوي كولي گرفت و گفت : منو چطور مي بيني ؟ گفت : هر طور كه تو منو ميبيني ! |
غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو ! |
غليان بكشيم يا خجالت ! (( مائيم ميان اين دو حالت ... )) |
غم مرگ برادر را برادر مرده ميداند ! |
غوره نشده مويز شده است ! |
هادي ! هادي ! اسم خودتو بما نهادي! |
هر جا كه آشه، كل، فراشه ! |
هر جا خرسه، جاي ترسه ! |
هر جا سنگه بپاي احمد لنگه ! |
هر جا كه پري رخيست ديوي با اوست ! |
هر جا كه گندوم نده مال من دردمنده ! |
هر جا كه نمك خوري نمكدون نشكن ! |
هر جا مرغ لاغره، جايش خونه ملا باقره ! |
هر جا هيچ جا ، يك جا همه جا ! |
هر چه از دزد موند، رمال برد ! |
هر چه بخود نپسندي بديگران نپسند ! |
هر چه بگندد نمكش ميزنند --- واي به وقتي كه گندد نمك ! |
هر چه به همش بزني گندش زيادتر ميشه ! |
هر چه پول بدي آش ميخوري ! |
هر چه پيش آيد خوش آيد ! |
هر چه خدا خواست همان شود --- هر چه دلم خواست نه آن شد ! |
هر چه خورده نريده ! |
هر چه دختر همسايه چل تر، براي ما بهتر ! |
هر چه در ديگ است به چمچه مياد ! |
هر چه دير نپايد دلبستگي را نشايد ! |
هر چه رشتم پنبه شد ! |
هر چه سر، بزرگتر درد بزرگتر ! |
هر چه عوض داره گله نداره ! |
هر چه كني بخود كني گر همه نيك و بد كني ! |
هر چه كه پيدا ميكنه خرج اتينا ميكنه ! |
هر چه مار از پونه بدش مياد بيشتر در لونه اش سبز ميشه ! |
هر چه ميگم نره، بازم ميگه بدوش ! |
هر چه نصيب است نه كم ميدهند --- ور نستاني به ستم ميدهند ! |
هر چه هست از قامت ناساز بي اندام ماست ! --- ورنه تشريف توبر بالاي كس كوتاه نيست .[[ حافظ ]] |
هر چيز كه خوار آيد يكروز به كار آيد ! |
هر خري را به يك چوب نميرونند ! |
هر دودي از كباب نيست ! |
هر رفتي، آمدي داره ! |
هر سخن جائي و هر نكته مقامي دارد ! |
هر سرازيري يك سر بالائي داره ! |
هر سركه اي از آب، ترش تره ! |
هر سگ در خونه صاحابش شيره ! |
هر شب شب قدر است اگر قدر بداني ! |
هر كس از هر جا رونده است با ما برادر خونده است ! |
هر كسي پنجروزه نوبت اوست ! (( دور مجنون گذشت و نوبت ماست ... )) [[ حافظ ]] |
هر كه با مادر خود زنا كنه با دگران چها كنه ! |
هر كه بامش بيش برفش بيش ! |
هر كه بيك كار، بهمه كار - هر كه بهمه كار بهيچ كار ! |
هر كه به اميد همسايه نشست گرسنه ميخوابه ! |
هر كه تنها قاضي رفت خوشحال بر ميگرده ! |
هر كه خربزه ميخوره پاي لرزش هم ميشينه ! |
هر كه خري نداره غمي نداره ! |
هر كه خيانت ورزد دستش در حساب بلرزد ! |
هر كه دست از جان بشويد هر چه در دل دارد گويد ! |
هر كه را زر در ترازوست زور در بازوست ! |
هر كه را طاووس بايد جور هندوستان كشد ! |
هر كه را مال هست و عقلش نيست --- روزي آن مال مالشي دهدش *** وانكه را عقل هست و مالش نيست--- روزي آن عقل بالشي دهدش .[[ عمادي شهرياري]] |
هر كه را ميخواهي بشناسي يا باهاش معامله كن يا سفر كن ! |
هر كه شيريني فروشد مشتري بروي بجوشد ! |
هر كه نان از عمل خويش خورد --- منت از حاتم طائي نبرد ! |
هر كي بفكر خويشه كوسه بفكر ريشه ! |
هر كي خر شد، ما پالونيم ! |
هر كي كه زن نداره،آروم تن نداره ! |
هر كي كه زن نداره،آروم تن نداره ! |
هر گردي گردو نيست ! |
هر گلي زدي سر خودت زدي ! |
هزار تا چاقو بسازه يكيش دسته نداره ! |
هزار تا دختر كور و يكروزه شوهر ميده ! |
هزار دوست كمه، يك دشمن بسيار ! |
هزار قورباغه جاي يه ماهي رو نميگيره ! |
هزار وعده خوبان يكي وفا نكند ! |
هشتش گرو نه است ! |
هلو برو تو گلو ! |
هم از توبره ميخوره هم از آخور ! |
هم از شورباي قم افتاديم هم از حليم كاشون ! |
همان آش است و همان كاسه ! |
همان خر است و يك كيله جو ! |
هم چوب را خورديم هم پياز را و هم پول را داديم ! |
هم حلواي مرده هاست هم خورش زنده ها ! |
هم خدا را ميخواهد هم خرما ! |
همدون دوره و كردوش نزديك ! |
همدون دوره و كردوش نزديك ! |
همسايه نزديك، بهتر از برادر دور ! |
همسايه ها ياري كنيد تا من شوهر داري كنم ! |
هم فاله و هم تماشا ! |
همكار همكار و نميتونه ببيند ! |
هم لحافه و هم تشك ! |
هم ميترسم هم ميترسونم ! |
همنشين به بود تا من از او بهتر شوم ! |
همه ابري هم بارون نداره ! |
همه خرها رو به يك چوب نميرونند ! |
همه رو مار ميگزه مارو خر چسونه ! |
همه سروته يه كرباسند ! |
همه قافله پس و پيشيم ! |
همه كاره و هيچ كاره ! |
همه ماري مهره نداره ! |
همه ماهي خطر داره بدناميشو صفر داره ! |
هر مرغي انجير نميخوره ! |
هميشه آب در جوي آقا رفيع نميره به دفه هم در جوي آقا شفيع ميره ! |
هميشه خره خرما نميرينه ! |
هميشه روزگار بانسان رو نميكنه ! |
هميشه شعبان ، يكبا ر هم رمضان ! |
هميشه ما ميديديم يه دفعه هم تو ببين ! |
همينو كه زائيدي بزرگش كن ! |
هنوز باد به زخمش نخورده ! |
هنور دهنش بوي شير ميده ! |
هنوز سر از تخم در نياورده ! |
هنوز غوره نشده مويز شده ! |
هوو هوو را خوشگل ميكنه جاري جاري را كدبانو ! |
هيچ ارزوني بي علت نيست ! |
هيچ انگوري دوبار غوره نميشه ! |
هيچ بده را به هيچ بستاني كاري نيست ! |
هيچ بدي نرفت كه خوب جاش بياد ! |
هيچ بقالي نميگه ماست من ترشه ! |
هيچ تقلبي بهتر از راستي نيست ! |
هيچ چراغي تا به صبح نميسوزه ! |
هيچ چيز شرط هيچ چيز نيست ! |
هيچ دوئي نيست كه سه نشه ! |
هيچ دودي بي آتش نيست ! |
هيچ عروس سياه بختي نيست كه تا چهل روز سفيد بخت نباشه ! |
هيچكاره ، رقاص پاي نقاره ! |
هيچكاره و همه كاره ! |
هيچكس در پيش خود چيزي نشد ! |
هيچكس را توي گور ديگري نميگذارن ! |
هيچكس روزي ديگري را نميخوره ! |
هيچكس نميگه ماست من ترشه ! |
هيچ گروني بي حكمت نيست ! |
Hits: 3383